یکی از معروف ترین شهرهای زیرزمینی اسطوره ای شهر آگارتا است، شهری افسانه ای که گفته می شد در مرکز زمین و در هسته زمین قرار دارد. آسیای مرکزی خاستگاه افسانه های آگارتا است و نژاد ساکن در این قلمرو زیرزمینی را آگارتی می نامیدند. تئوسوفیست ها از آگارتا به عنوان مجموعه ای وسیع از غارها و شبکه ای زیرزمینی یاد می کنند که آسورا ها(شیاطین افسانه ای)  در آن زندگی می کردند. این شبکه زیرزمینی ظاهرا توسط انسان ساخته شده بود.
در اساطیر هندو افسانه هایی درباره نژادی به نام ناگا وجود دارد، موجودات مار مانند که باهوش بودند و صورت انسانی داشتندو در غارهای زیرزمینی زندگی می کردند. ناگاها در این افسانه به عنوان “فرزندان خدایان” توصیف می شدند – جاودانه و قادر به پرواز – که با پادشاهان و ملکه های انسانی پیوند داشته و ظاهراً از نظر معنوی پیشرفته بودند.آنان مشابه اژدها در افسانه‌های چینی بودند.   موجوداتی خردمند که مربی پادشاهان و خالق پادشاهی‌ها بودند. افسانه‌های تبتی از ورود مردم به غارهای ناگا صحبت می‌کنند، گفته می‌شود که این سازه های زیرزمینی بخشی از شبکه‌ای بوده که کیلومترها در کوه‌های آسیا  وجود داشته است.در افسانه ها از  نور عجیبی گفته شده است که  در قلمروهای زیرزمینی ساطع می شود و از آن به عنوان ؛خورشید درونی  زمین ، یاد می کردند. بنابراین در این داستان‌های افسانه‌ای، شهرهای زیرزمینی در تاریکی نیستند. اعتقاد بر این است که برخی از این دنیای زیرین به دلیل شرایط سخت محیطی در سطح زمین و تغییرات آب و هوایی به ناچار به زیرزمین منتقل شدند..
یکی دیگر از این مکان های افسانه ای زیرزمینی شامبالا (کلمه ای سانسکریت به معنای “محل آرامش”) بوده است که در اساطیر  آن را بهشت معنوی می دانند. با این حال، برخی دیگر معتقدند شامبالا یک شهر زیرزمینی واقعی است و در طول تاریخ داستان هایی از افرادی وجود دارد که واقعاً از آن بازدید کردند.در افسانه ها اشاره شده است که پادشاه شامبالا به هند سفر کرد تا بودا را ملاقات کند و به تعالیم او گوش دهد. یک تفاوت عمده بین آگارتا و شامبالا وجود داشته است که اولی به عنوان مکان شیاطین نام برده شده است، در حالی که شامبالا به عنوان یک شهر مقدس توصیف می‌شود. به گفته هلنا بلاواتسکی، شامبالا در صحرای گبی واقع شده است.در  سوی دیگر کره زمین، افسانه آمریکایی آکاکور نسل به نسل نقل شده است، افسانه ای که الهام‌بخش فیلم ماجراجویی ایندیانا جونز و جمجمه بلورین در سال 2008 میلادی بود. دردهه ۷۰ میلادی  Chronicle of Akakor Tatunca Nara انتشار یافت.شرح حال یک راهنمای جنگل آمازون که مدعی شده بود  شهر و  وقایع پادشاهی زیرزمینی آن را دیده است.طبق افسانه های آکاکور، “خدایان” از منظومه شمسی معروف به شوورتا آمده اند و یک سیستم تونل زیرزمینی در آمریکای جنوبی ساخته اند. گفته میشود این تمدن 13 شهر زیرزمینی در آمریکای جنوبی در جنگل های آمازون به جا گذاشته است که تاکنون هیچ یک از آنها پیدا نشده است.
در اساطیر مایا، شهر زیرزمینی افسانه‌ای Xibalba را داریم، «سرزمینی که خورشید در آن غروب می‌کند» ..ساکنان این شهر افسانه ای زیرزمینی ابرقهرمانان و خدایان بودند،گفته میشود این تمدن در قرون وسطی ناپدید شد. تصور می شد ورودی این جهان در گواتمالا قرار دارد و شرح ساختارها و مکان های درون Xibalba در کتاب داستان خلقت کیچه مایا شرح داده شده است.
در اساطیر یونان، اسطوره‌های هادس و دنیای زیرین را داریم، قلمرویی که خدایان و قهرمانان در آن زندگی می‌کردند. در اساطیر یونانی، پلوتون (معروف به هادس) خدای عالم اموات بود که زندگی پس از مرگ را به بخش‌های مختلفی از جمله الیزیوم و تارتاروس تقسیم میکرد.
 افسانه های نروژی از کوتوله ها صحبت می کنند، موجودات زیرزمینی که با صنعتگری مرتبط هستند. اعتقاد بر این بود که نژادهای مختلف کوتوله‌ها به خدایان سلاح می‌رسانند.
افسانه های ایرلندی نیز با داستان های خود از مردمی به نام Tuatha De Danaan (مردم الهه دانو) از جهان اموات یاد می کنند، نژادی که با ورود مردم رقیب به جزیره، به زیرزمین رفت. طبق افسانه ها، آنها در “ابرهای تاریک” به ایرلند آمدند و بر روی کوه های ایرلند فرود آمدند. این روزها از Tuatha De Danaan به عنوان پری یاد می شود.
همآنگونه که در این مطلب اشاره شد اسطوره های ملل به شهرهای زیرزمینی  بسیاری اشاره کرده است و قدمت فرهنگ اساطیری و باور  اقوام باستانی در این خصوص آشکار است.در مطالب آتی به بررسی نمونه های واقعی و کشف شده باستانی خواهیم پرداخت و روند گذر تاریخ در  سازه های زیرزمینی را بررسی خواهیم کرد.
هاله قورچیان| معمار و پژوهشگر-موسس انجمن بین المللی معماری و سازه زیرزمینی ایران(IUACA)