چکیده : بررسی فلسفهٔ ظهور و حضور خدایان باستان تفکر فلسفی را نمایش می دهد،آنگونه که بشر امروزی را وامیدارد بااشکال ابتدای خوانش آثار به جا مانده از فرهنگ باستانی ملل مختلف تعاملی هستی شناسانه با چگونگی منظر ذهنی پیشینیان به ترسیم کشد.به صورت کلی به دلیل عدم تطابق فلسفه و علم باستانی به آن معنا که انسان مدرن با آن آشنایی دارد بررسی فلسفهٔ دوران باستان از مسیر واکاوی دانش باستانی به جا مانده و بررسی انگیزه وجودی موضوعات از منظر بشر باستانی امکان پذی ر می گردد.. امور ذهنی مردمان باستانی پیش از پیدایش مقوله ای که ما آن را فلسفه مینامیم توسط ادیان در دوران باستان صورت میپذیرفته است.. خلق اسطوره ها نیز بر همین پایه شکل پذیر گردیده است.
در ادامه به معرفی برخی خدایان اساطیری ترکیبی در منطقه مصر باستان میپردازیم تا بتوانیم به نتیجه گیری از چرایی حضور آنان در تاریخ باستان دست یابیم . هیبریدهای غیر انسانی که در شمایل نگاری مصر باستان ظاهر می شوند، مانند ترکیب انسان با حیواناتی مانند تمساح، شیر وگربه و .. این پرسش را در ذهن بشر امروزی ایجاد میکنند که به راستی فلسفه حضور این موجودات در تاریخ باستان و اذهان مردمان دوران چه بوده است؟ در این راستا این پژوهش سعی دارد به روش کیفی و با رویکرد اسنادی و توصیفی با هدف واکاوی فلسفه وجودی این موجودات اساطیری ترکیبی و ارتباط هستی شناسی آنان با تفکر بشر آن زمان بپردازد.آیا فلسفه حضور این موجودات در تاریخ باستان صرفا خلق روایت و افسانه بوده است؟ و یا محتوای جامع دیگری اصل و پایه این فلسفه بوده است؟ چرا این خدایان چنین اهمیتی پیدا کردند؟ آیا این نتیجه ارتباط هریک با دیگر خدایان ترکیبی بوده است؟
مقدمه : از آنجایی که بیشتر خدایان مصر باستان از ترکیب انسان با جانوران شکل گرفته بودند، شمار بسیاری از موجودات ترکیبی را می توان در هنر مصری بازیافت. در واقع، اکثریت خدایان مصر باستان به صورت تریانتروفیک به تصویر کشیده می شوند. این روشی نمادین برای به تصویر کشیدن شخصیت و یا قدرت هر خدایی ،خاص و متفاوت بود.تعدادی از کهن ترین تندیسها از گوپت یا شیر – این پیکره ها فرعون را با سر آدمی و ریش و به هیات شیری خمیده نشان میدادند که نماد نیروی فرابشری بود – از باستان به جا مانده اند. این تندیسها عموما بدون بال هستند، اما در برخی موارد بالهایی چسبیده به بدن بر روی پیکره تراشیده شده است.این طور برداشت می شود که نام این تندیس ها، شاید برای نشان دادن نزدیکی فراعنه با ایزدبانوی نیرومند شیر سر سخمت بوده باشد که سببی برای ساختن این پیکرهها گردیده است.از دیگر سو در اندیشه مصریان باستان بخشی از روح انسان به نام ‘با’ پس از مرگ به سان پرندهای با سر انسان از بدن جدا میشد و زندگی پس از مرگ را در کنار ‘کا’ ادامه میداد .’با’ جنبه ای از روح بود که ویژگیهای شخصی و فردی انسان را در بر داشت. طبق نوشتارهای کتاب مردگان، ‘با’ جسمانی است و پس از مرگ انسان هنوز به خوردن، نوشیدن و نزدیکی میپردازد.برخی از پژوهشگران ‘با’ را خود شخص میدانند نه یک روح معنوی و غیرمادی آنچنان که در اندیشه امروزی پذیرفته شده است ‘با’ میتوانست در اشیای بی جان نیز متجلی شود آنگونه که هر یک از اهرام را نمایانگر ‘با’ برای فرعون سازنده اش میدانستند . مصریان تعویذهای زرینی از ‘با’ می ساختند .
از آنجایی که هر گوپت با سر یک فرعون خاص ساخته شده است شاید بتوان گفت که گوپتها نمایانگر ‘با’ برای آن فرعون و نشانه ای از زنده ماندن وی پس از مرگ بوده اند.به نظر میرسد نخستین گوپت مصری را ملکه هتشپسوت دوم، از سلسله چهارم )سده های ۲۶ تا۲۸ پ.م(ساخته باشد. بزرگترین و مشهورترین این تندیسها در جیزه قرار دارد که به عربی آن را ابوالهول )پدر ترس( نام داده اند . این نام هنگامی معنا می یابد که به یاد بیاوریم هدف از ساخت تندیس موجودات ترکیبی سترگ، ترساندن و دور نگه داشتن غارتگران از مجموعه گورهای شاهی بوده است.
MORE..